کون دوست
Sunday, October 28, 2007
داستان بوسيدن سوراخ كون زهراتوسط يكي از اعضاي سايت آويزون

آقا چندي قبل با يه كوني حال كردم كه نگو ونپرس پدر سگ خيلي ناز و اهل حال بود.قضيه از اين قراره كه تو محله مون يه بيوه زني هست به اسم زهرا البته اينكه ميگم بيوه زن نه اونكه تصور كنيد سنش زياده چون 27 سال بيشتر نداره اما چون كلاً يه زن حشري بوده و اينطور كه ميگن به پسرعموي شوهرش خيلي حال ميداده و حتي شوهرش معتقده كه بچه دومشون كه يه پسر 4 الي 5 ساله است بايد بچه پسرعموش باشه چون بينهايت شبيه پسرعموشه و بنابراظهارات بچه اول زنه كه يه دختر بچه 12 ساله است زهرا بيشتر مواقع شبها تو چاي شوهرش قرص مي انداخته و بعد پسرعموي شوهرش مي اومده اونجا و يه حال درست و حسابي با زهرا ميكرده بعد كه مسئله ديگه عموميت پيدا ميكنه زهرا به چندتا ديگه از بچه هاي محل حال ميده و اين مطلب اونقد آشكار ميشه كه رضا شوهر زهرا ناچار ميشه زهرا رو طلاقش بده ( اين مسئله هم ناگفته نمونه كه بنابر اظهار هركسي كه زهرا رو كرده زهرا عاشق شبكه اسپايس پلاتينيومه و خيلي طالب اينه كه هركسيكه مي كندش آبشو تو دهنش بريزه ).چند روز قبل خانمم با مادرش و تعدادي از زنهاي اهل محل براي مدت 2 روز به يه سفر زيارتي رفتند و من هم از فرصت نهايت استفاده رو كردم و از اونجائيكه الان حدود 2 ساله كه يه سوراخ كون درست و حسابي نكردم ( چون زنم بهم كون نميده ) رفتم تو كار زهرا و شب آوردمش خونه اونقده حال داد كه نگو و نپرس.يه شب تا صبح كه باهاش بودم بيشتر از شش هفت بار آبم ريخت.قبل از هر كاري طبق روال معمول خودم يه دامن تنگ و استرچ تنش كردم و شروع كردم به ليسيدن كونش از روي دامن حسابي كه ليسيدمش سر آخر جلوم دراز كشيد و يه كمي كونشو قنبل كردو منم آبمو ريختم رو دامنش.بعد از 20 دقيقه كه با پسته و ميوه جات خودمونو تقويت كرديم نوبت رسيد به لخت كردنش.جاتون خالي هر تيكه از لباسشو كه در ميآوردم همون جاشو مي بوسيدم و مي ليسيدم از گردنش و پستوناش گرفته تا نافش و دورادور كسشو و دولپ كونش رونهاي سفيدش و ... بعدش هم نوبت رسيد به كردن كسش كه از گرما درست مثل كوره نونوايي شده بود. كسشو تو حالتهاي مختلف كردم از پايين و از بالا و از رو شكم و در حالت قنبلي و ... اونقد كسش با حال بود كه كلي آب ازم رفت اصلاً نميدونم اينهمه آب كجا ذخيره شده بود.بعداز يه كس كردن حسابي نشستيم و با آبجو و پسته و چيپس خودمونو تقويت كرديم.بعداز خوردن آبجو سر هر دوتا مون حسابي گرم شده بود و چون وقت لذتبخش ترين قسمتش بود اول بردمش تو حموم و حسابي داخل سوراخ كونشو تميز كردم حتي چندباري هم كيرمو تا ته كردم تو كونشو و درآوردم ( چون سر كير حالت چنگك فرم داره و موقع بيرون كشيدنش هرچي آت و آشغال تو سوراخ كون باشه ميكشه بيرون ) بعداز مرحله تميز كردن داخل سوراخ كونش آوردمش تو اطاق و با هم رفتيم رو تختخواب من دراز كشيدم و بهش گفتم بشينه رو دهنم نميدونيد چه هيجاني داشت وقتي ميديدم لحظه به لحظه سوراخ كونش داره به دهنم نزديك ميشه.بالاخره نشست رو دهنم و منم يه ليس حسابي و جانانه به سوراخش زدم بعد همونطور كه رو دهنم نشسته بود با دست يواش يواش بسمت كيرم متمايلش كردم و بهش فهموندم كه بحالت 69 انگليسي واسم ساك بزنه منم لبامو دورادور سوراخ كونش حلقه كردم و شروع كردم به لب گرفتن از سوراخ كونش درست مثل لب گرفتن از لباش ( اين قسمت لب گرفتن از كونو خيلي دوست دارم نميدونيد الان كه دارم اين متنو مينويسم يه دستم به كيرمه و با يه دستم دارم تايپ ميكنم ) همونطوريكه قبلاً باهاش طي كرده بودم ازش خواستم درحاليكه از كونش لب مي گيرم تو دهنم بگوزه ( اينكار خيلي حال ميده و منم اينكارو از دوستم ياد گرفتم و الان تقريباً روزي نيست كه زنم واسم اينكارو نكنه ) بگذريم زهرا يه ذره يه خودش فشار آورد و لبه هاي سوراخ كونش تو دهنم برجسته شد در اينموقع شهوت سراپاي وجودمو گرفته بود و از شدت هيجان نفسم بالا نمي اومد بعد يه گوز گنده و جانانه تو دهنم داد و از شدت شهوت درست همزمان با گوزيدنش آبم ريخت تو دهنش پدر سگ جنده يه طوري با آبم تو دهنش بازي ميكرد و اونو بيرون ميريخت و دوباره ميخوردش كه انگار سالهاي ساله كه هنرپيشه فيلمهاي سوپره منم كه اينطوري ديدمش بهش گفتم اگه بذاره ازش فيلم بگيرم حاضرم 50 تومن به دستمزدش اضافه كنم اما هركاري كردم قبول نكرد كه نكرد. بعداز يه وقفه طولاني و تقويت حسابي رفتم تو كار كونش بايد اعتراف بكنم كه كردن سوراخ كونش براحتي وقتيكه تو حموم ميكردمش نبود واسه همين مجبور شدم از يه كم روغن مايع كمك بگيرم و بعدش هم يه كون جانانه بكنم بايد اعتراف بكنم با وجوديكه دور كونش زياد بزرگ نيست ( حدوداً ) بايد 95 تا 98 سانت باشه اما به اندازه يه كون 120 سانتي بمن شهوت داده بود و خلاصه تا خود صبح چندبار آبمو تو سوراخ كونش ريختم و بعد ازش مي خواستم كه آبمو از كونش پس بزنه اما فقط دفعه اول اينكارو تونست بكنه چون در دفعات بعدي اونقدر ضعيف شده بودم كه با هر بار كردن 2تا3 قطره بيشتر از كيرم آب نمي اومد.سرآخر هم موقع حساب كردن يه 5 تومن بيشتر از اوني كه باهاش طي كرده بودم بهش دادم تا ازم راضي باشه و واسه دفعه بعد ديگه باهاش هيچ مشكلي نداشته باشم بعدش هم صبح زود فرستادمش بره خونه شون. فعلاً دارم به اين قضيه فكر ميكنم كه چطوري ميتونم ازش فيلم بگيرم اگه اينكار انجام بشه حتماً عكس كونشو واستون ميذارم تا ببينيد و راجع بهش نظر بديد.

Published by كون دوست @ 5:12 AM   4 comments
 
ژستهاي كون بزرگ خانمها

نميدانم چقدر به ژست و فيگور كون بزرگ خانمها توجه كرده باشيد ژستهايي كه ميتوانند نمايي جذاب تر ولذت بخش تر از اين موجود عظيم را ارائه كنند و آدمي بيش از بيش هم لذت وافري ميبرد و هم قدر اين كون بزرگ را ميداند و خلاصه مطلب اينكه زوايه نگاه به كون بزرگ براي پي بردن به اهميت و بزرگي و عظمت يك كون خيلي مهم است و اين مهم حاصل نميشود جز اينكه خانمي كه داراي كون بزرگ هست ژستهايي براي عرضه كون خود داشته باشند البته ما با اين فيگورها بصورت معمول در زندگيهاي روزانه خود با آن برخورد داشته ايم كه شايد بصورت عميق به آن توجه نكرده ايم كه من به شخصه بعنوان يك عاشق و ديوانه كون بزرگ خانمها سعي دارم آنها را همراه با تصوير(خارجي) براي شما بيان ميكنم:

1. نگاه كردن به يك خانم كون بزرگ كه به زمين زانو زده است بهترين حالت براي درك عظمت كونش است بطوريكه دو لپ كون از هم جدا شد و بزرگي دو چندان به آن كون ميبخشد




Published by كون دوست @ 1:44 AM   2 comments
 
Wednesday, October 3, 2007
داستان کون خوری یکی از اعضای سایت آویزون

سلام دیروز یک حاج خانم خیلی کون گنده به طورمون خورد.زوار اصفهانی بود امده مشهد زیارت. دور میدان حرم داشت سلانه سلانه قدم میزد و کون عظیمش به چپ و راست تاب میخورد که براش بوق زدم ایستاد و خندید من هم سوارش کردم.تپل خوش اب و رنگ و زیبا و شهوت بر انگیز بودو شاید بالای پنجاه سال.شنیده بودم زنهای اصفهانی کونی هستند اما شنیدن کی بود مانند دیدن.بردمش خانه وای چه کوووونی فوق الاده بزرگ نرم و خوش ترکیب.تا چادرش را انداخت رفتم پشت کونش روی زانو هوا گرم بود و باسن او که عرق کرده بود بویش از زیره مانتو و شلوار متصاعد میشد.چه بویی ممممم دست و پام را گم کرده بودم نفهمیدم چه جوری مانتو و شلوارش را در اوردم وایی چه کووووووونی چقدر بزرگ بزرگ خوش ترکیب برجسته حالت دار سفید و ممممممم چه بویی شاید قطر کونش یک متر بود اما در عین حال خوش حالت و با کپلهای برجسته و فاصله دار از یکدیگر تا کمی خم شد سوراخ کونش پیدا شد.با انگشت ارام باسنش را که لمس میکردی انگشت را که بر میداشتی رد انگشت سرخ بود.کونش سفید اما سوراخش سیاه کمی باز و دور و برش پر از چین و چروک بود و خیس عرق و عطر فوق الاده غلیظ و شهوت انگیزی متصاعد میکرد.

خلاصه انقدر زیبایی و شهوت انگیزی این کون بسیار بزرگ مرا گرفته بود که بی اختیارصورتم را لای باسنش جا کردمکونش چه بویی داشت دهنم را به سوراخ کونش چسباندم همه کونش خیس عرق بود با زبونم شروع به لیسیدن سوراخ سیاه کونش کردم عطر کونش بمن حالت جنون کون خوری داده بود.او هم خیلی عادی بدون هیچ اعتراض و یا حرفی پشتش را بمن کرده بود بعد خودش را کمی به جلو خم کرد و بعد با دو دستش لای باسنش را باز نگه داشته بود و بعد از چند دقیقه با صدای ممتد نا مفهومی رضایتش را اعلام میکرد.من حالا همه صورتم لای کووون ناپدید شده بود و خیس بود و انقدر بوی کون گرفته بود که دیگر کمتر ان عطر غلیظ را حس میکردم.انقدر کونش گنده بود و صورت من در ان میان فرو شده بود که گهگاه برای تنفس دچار مشکل میشدم. از لیسیدن کون سیر نمیشدم زبونم را توی کونش فرو کردم راحت رفت تو سوراخ کونش خوب گشاد بود.میدانستم مزه دهانم مزه چیست اما دچار جنون شده بودم سعی میکردم هر چه بیشتر زبونم را داخل کووونش فرو کنم.تا جایی که میتوانستم کوون خوردم عطر زیاد این کون بزرگی بیش از حدش وزیبایی طراوت صاحب کون همراه ارایش غلیظش و برجستگی و خوش ترکیب بودن ان کون عظیم همراه با همکاری صاحب کووون در باز کردن ان با دستهایش و خود را بجلو خم کردن و اینکه سوار شدن او در ماشین من و امدن او به خانه فقط برای دادن بود و او خود اسرار داشت زود لخت شود و بدهد انهم زنی که میتوانست چهل و پنج تا پنجاه سال سن داشته باشد و اب غلیظ و داغ کسش که لای پاش پر بود همه و همه جنون کون خوری مرا بیشتر میکرد.شاید بیشتر از بیست دقیقه کون خوردم بعد رفتم جلوش همانطور که او ایستاده بودنگهش داشتم و خود جلوش نشستمعجب کس شهوت انگیز گشاد و زشتی داشت.بدون مو بزرگ تیره با دو لب بزرگ سیاه و اویزان و سوراخ گشاد توری که تا چهار پنج سانتی تو کسش دیده میشد.دو تا از انگشتهایم را توی کسش کردم و شروع به فرو کردن و در اوردن کردم پر اب و خیس بود بعد سه انگشتی کارم را ادامه دادم تند تند با لحجه اصفهانی می گفت الان می شاشم امانش ندادم که بشاشد رفتم پشت سرش نشستم کونش را باز کردم حالا سوراخ سیاه کونش بازتر شده بود اما هنوز دور سوراخ کونش چین و چردک داشت توی سوراخ کونش دیده میشد به اندازه یک سکه دو ریالی قدیم سوراخش باز بود سوراخ گشادی داشت.شروع کرد به باز و بسته کردن سوراخ کونش توی سوراخ کونش دیده میشد زیاد تمیز نبود حالا می فهمیدم که مزه تلخی دهنم از کجاست. کونش را دوباره لیسیدم و بعد خوب تفیش کردم کیرم را در اوردم باید با این کیر کلفت و دراز از این کون بزرگ که مزه انش توی دهنم و همه صورتم بویش را میداد انتقام میگرفتم.سر کیرم را روی کونش گذاشتم نه اعتراضی میکرد و نه برای کسش نقشی قایل بود.کونش را به عقب داد منم محکم فشار دادم اینقدر کیرم سفت و استخوانی شده بود که یکراست رفت تو کونش.تعجب میکردم نصف این کیر کلفت یکراست رفت تو کونش بدون انکه اخ بگوید فقط میگفت مممم اووفففف باز کونش را به عقب فشار نصف دیگر کیرم را تو کونش کردم

این اولین باری نبود که کیر تو کون دختر و یا زنی میکردم اما این اولین باری بود که جیغ زنی پس از کردن کیر کلفتم تو کونش نشنیده بودم و همچنین زنی تو کونش جا برای تمام کیر درازم داشت و نصف و نیمه کیرم تو کون نبود.کونش گشاد بود اما کون بود و خیلی کیف داشت چند دقیقه تو کونش تلمبه زدم کسش را میمالید و تند تند میگفت کونم میخاره کسکش بکن. حرفهای بد فحشهایش ولهجه اصفهانیش مرا دیوانه کرده بود یکدفعه صدایش بلند تر شد کونش را باز و بسته میکرد و به اصطلاح ما مشهدیها مدمد میکرد تا جایی که میتوانستم کیرم را تو کونش فشار دادم و ابم را ته کونش خالی کردم.هنوز از دیروز صورتم را نشستم هنوز صورتم بوی کووونش را میدهد توی کونش تقریبا تمیز بود اما من حالا میدانم که انش تلخ مزه بود. این بزرگترین کون خوری من تا بحال بوده چند بار کونهای قشنگ و شهوتی را چند لحظه ایی لیسیده بودم تا حالا همچنین کون خوری نکرده بودم انهم بی اختیار و از روی شهوت.این بهترین سکس من تا حالا بوده است کردن و خوردن یک کون خیلی بزرگ زنی چهل پنجاه ساله با انهمه شهوت و زیبایی.

Published by كون دوست @ 8:15 AM   4 comments
 
Saturday, August 25, 2007
سخن نخست کون دوست

من یادم هست که علاقه به کون بزرگ خانمها از 20 سال پیش داشتم آن موقع با تمام سختگیریهای که میشد به زور مجلات و فیلمهای سکسی را پیدا میکردم ولی بدبختانه در اکثر مجلات و فیلمها خبری از کون بزرگ خانمها توش نبود بهرحال ... فیلمهای عربی پخش شده در تلویزیون دبی و ابوظبی تا حدودی میتوانستند انتظارات من را برآورده کنند شما میدانید که زنهای عرب وقتی پا به سن میگذارند کونشان خیلی بزرگ میشود ساعتها پای فیلمهایشان می نشستم و از دیدن کون بزرگ زنانشان لذت میبردم فیلمهای هندی نیز بد نبودند زنهای مسن و جا افتاده اشان کونی خوبی داشتند مخصوصا که کونشان درپوششی از پارچه بود و این لذت را دو چندان میکرد اغلب اوقات شال و کلاه میکردم و پای پیاده جهت یافتن کون بزرگ قدم در خیابان و بازار میگذاشتم و اگر خانمی با کون بزرگ پیدا میکردم که کونش موقع راه رفتن مثل ژله میلرزید مدتها از عقبش راه میرفتم و تعقیبش میکردم و با نگاهم کلی حال میکردم و به یاد آن کونها جلق میزدم چندین سال کارم این بود بطوریکه این علاقه شدید من از درس خواندن انداخت آن موقع من توی رشته تجربی میخواندم و تمام درسهام بد نبود ولی توی سال سوم دبیرستان با هزار جان کندم قبول شدم و بدبختانه توی سال چهارم دبیرستان رفوزه شدم و بعد به خدمت سربازی رفتم توی مرخصی های ساعتیم خلاصه میرفتم کلی دید کون بزرگ خانمها میزدم بعد از اتمام سربازی بلافاصله وارد یکی از شرکتهای واردات و صادرات شدم و پس از گذراندن آموزشهای با کامپیوتر آشنا شدم و از آنجا نقطه آغازی شد که وارد دنیای اینترنت بشوم آن موقعها در حدود سالهای 1997 میلادی که تقریبا برابر است با سالهای 1376 خورشدی فیلتر و این حرفها هنوز نبود و کلی سایتها را میتوانستید مرور کنید خلاصه حجمی از اطلاعات تصویری از کون جلو چشمهایم رژه میرفت و تا الان خیلی با این سایتها حال میکنم و یک نوع سایبر سکس برای من شده است این علاقه و دوست داشتن شدید تکامل یافت و یافتم که کونهای بزرگ ایده آل را با این مشخصات بیشتر دوست دارم:

کون اینقدر باید از عرض بزرگ باشد که بزرگی عرض آن از عرض شانه خانمی برزگتر باشد و نیز باید خیلی قنبل باشد طوریکه طاقچه ای باشد که بتوان یک گلدان گل را هم رویش گذاشت اندام خانمی وقتی از شانه شروع میشود باید معمولی باشد بطوریکه وقتی به کون برسد کمر باریک شود و کونش یکهو از عرض و طول بزرگ شود این بزرگ باید به رانها کشیده شود تا بالای زانو و از آنجا به پایین بصورت ملایم باید کوچک و کوچک تر شود خلاصه این کون باید اینقدر بزرگ باشد که بالا تنه خانمی که کوچکتر است انگار توی این کون کاشته اند و کونش باید اینقدر بزرگ و حجیم باشد که توی بغل جا نگیرد . لازم نیست که این خانم لخت شود لازم است چادری نازک سرش کند و یا یک دامن نسبتا کوتاه به رنگ روشن ترجیحاً سفید یا چهارخانه دار و یا راه راه بپوشد دمپایی یا کفش پاشنه بلند پایش کند و شما روی مبل لم داده و این خانم با فیگور گرفتن شما را کلی مشغول به خود کند این مشخصات اگر خانمهای جا افتاده و مسن داشته باشند خیلی خیلی خیلی عالی میشود من سعی خواهم کرد با نشان دادن عکسها و دادن توضیحاتی احساسات خودم را برای شما بیان کنم و امیدورام شما نیز من را در این راه همراهی کنید و با دادن نظرات و پیشنهادات خودتان با همدیگر تعاملی در این زمینه داشته باشیم

Published by كون دوست @ 11:31 PM   7 comments
 
درباره بلاگ

موضوع اصلي وبلاگ "كون بزرگ زنان" است. اما موضوعاتي چون "زنان چاق" "زنان جا افتاده (مسن)" به ويژه سياهپوست و "زنان با پستانهاي بزرگ" نيز در بر خواهد داشت

آخرین عناوین
آرشیوها
صفحه نخست اخبار Forum ارتباط با من
Shout Box
Put Here
پیوندها
Title
Edit Here
Designed by
Credit
Big Ass Lover 2020 Template